کد مطلب:148654 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

گریه ی امام و دعای او برای یک رزمنده پیر
انس بن حارث كاهلی در كربلا در روز عاشورا پیرمرد سالخورده بود، او از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بود و در جنگ بدر و حنین شركت داشت، در روز عاشورا از امام حسین علیه السلام اجازه ی رفتن به میدان گرفت، امام اجازه داد، او با شور و شوق، عمامه اش را از سرش گرفت و به كمرش بست، ابروانش را كه بر اثر پیری روی چشمش افتاده بود نیز با دستمالی بالا آورد و بست تا مانع دیدنش نگردد.

وقتی امام این حال را از او دید، منقلب شد و بی اختیار قطرات


اشك دیدگانش از گونه هایش سرازیر شد، خطاب به او فرمود: «شكرالله سعیك یا شیخ؛ خداوند عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر كند ای پیر.»

انس با آن پیری به میدان رزم رفت و با دشمنان جنگید و پس از كشتن هیجده نفر از دشمن، شربت شیرین شهادت او را نوشید. [1] .

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به یاران فرمود: شكیبایی كنید ای فرزندان بزرگواران، مرگ تنها پلی است كه شما را از ناراحتیها و رنجها به باغهای وسیع بهشت و نعمتهای جاودان آن منتقل می كند، كدامیك از شما از انتقال از زندان به قصر ناراحتید؟ و اما مرگ نسبت به دشمنان شما همانند این است كه شخصی را از قصری به زندان عذاب منتقل كنند، پدرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمود كه: «دنیا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل مؤمنان به باغهای بهشت و پل دشمنان به جهنم است. [2] .


[1] مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 219.

[2] معاني الاخبار، ص 289.